محل تبلیغات شما

جواب:

بله، در منابع اهل سنت روایاتى یافت مى‌شود که رسول خدا صلى الله علیه وآله به آیه تطهیر استناد و به عصمت اهل بیت علیهم السّلام تصریح کرده است.
بیهقى در دلائل النبوة، فسوى در المعرفة والتاریخ، شجرى جرجانى در کتاب الأمالى و دیگر بزرگان اهل سنت روایت مفصلى از ابن عباس از رسول خدا نقل کرده‌اند که آن حضرت براى اثبات عصمت اهل بیت علیهم السلام به آیه تطهیر استناد کرده و سپس به صراحت مى‌فرماید که من و اهل بیتم از هر گونه گناهى معصوم هستیم؛
عن ابن عباس (رض) قال: قال رسول اللّه (ص): ان اللّه قسم الخلق قسمین فجعلنى فى خیرهما قسما، فذاک قوله: و اصحاب الیمین و اصحاب الشمال» فانا من أصحاب الیمین و أنا خیر أصحاب الیمین، ثم جعل القسمین أثلاثا فجعلنى فى خیرها ثلثا، فذلک قوله: فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» فانا من السابقین، و انا خیر السابقین، ثم جعل الاثلاث قبائل فجعلنى فى خیرها قبیلة، و ذلک قوله: وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» و أنا أتقى ولد آدم و اکرمهم على اللّه و لا فخر، ثم جعل القبائل بیوتا فجعلنى فى خیرها بیتا، فذلک قوله: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» فانا و أهل بیتى مطهرون من الذنوب.[۱]
از ابن عباس نقل شده که وى گفت: حضرت (ص) فرمود: خداوند مردمان را به دو نوع تقسیم فرمود و مرا در میان نیکان قرار داد، همین است معنى قول او که در قرآن فرموده: اصحاب یمین و اصحاب شمال »، و من از اصحاب یمین هستم و از آنان نیز بهترم.
پس از این این دو قسم را به سه نوع قرار داد، و مرا از میان این سه دسته برگزید.
خداوند در قرآن فرمود: مردم سه دسته هستند: اصحاب میمنه، اصحاب مشئمه، و سابقون »، من از سابقون می باشم و از آنها هم بهتر هستم؛
بعد از این پروردگار فرمود: ما شما را دسته دسته و گروه گروه آفریدیم؛ من از پرهیزکارترین فرزندان آدم هستم و گرامى ‏ترین آنان در نزد خداوند می باشم، و این گفتار من جهت فخر و مباهات نیست؛ خداوند متعال قبائل را بوسیله بیوت از هم جدا نموده و مرا در بهترین بیت‏ها قرار داد. و این است معنى قول پروردگار که فرمود: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ- الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً »، اکنون، من و اهل بیتم از لوث معصیت و گناه پاک هستیم.
تحریف روایت در چاپ‌هاى فعلی:
با این که سیوطى در الدر المنثور، شوکانى در فتح القدیر و آلوسى در روح المعانى مصادر روایت را این گونه نقل کرده‌اند: وأخرج الحکیم الترمذى والطبرانى وابن مردویه وأبو نعیم والبیهقى معا فى الدلائل عن ابن عباس رضى الله عنه…» اما با مراجعه به این چاپ‌هاى فعلى کتاب نوادر الأصول ترمذى و معجم کبیر طبرانى مى‌بینیم که تمام روایت نقل شده؛ اما جمله …فأنا وأهل بیتی مطهرون من الذنوب» را که عصمت اهل بیت علیهم السلام ثابت مى‌کند، حذف کرده‌اند.[۲]
در حالی که خود سیوطى همین روایت را در الخصائص الکبیر و الحاوى للفتاوى، بدون این جمله نکرده است.[۳]
صالحى شامى، بعد از نقل تمام آیه تطهیر براى این که تحریف خود را توجیه کند، نوشته است: الآیة»، با این که‌ آیه تطهیر با جمله ویطهرکم تطهیراً» تمام می شود و آیه ادامه ندارد که نیازى به نوشتن الآیة» باشد.[۴]
متأسفانه دست‌هاى امانت‌ دار، برخى از بزرگان سنى، این روایات که دلالت واضح بر عصمت اهل بیت علیهم السلام و در نتیجه ولایت و امامت آن‌ها دارد، تحریف مى‌کنند تا مبادا تشنگان حقیقت از سرچشمه زلال اهل بیت (علیهم السلام) سیراب شوند.
در بین شیعیان نیز برای نمونه خزار قمى در کتاب کفایة الأثر مى‌نویسد:
حدثنا علی بن الحسین بن محمد، قال: حدثنا هارون ابن موسى التلعکبری، قال حدثنا عیسى بن موسى الهاشمی بسر من رأى، قال حدثنی أبی، عن أبیه، عن آبائه، عن الحسین بن علی، عن أبیه علی علیهم السلام قَالَ دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَةَ وَقَدْ نَزَلَتْ عَلَیْهِ هَذِهِ الْآیَةُ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: یَا عَلِیُّ هَذِهِ الْآیَةُ نَزَلَتْ فِیکَ وَ فِی سِبْطَیَّ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَکَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَکَ؟ قَالَ: أَنْتَ یَا عَلِیُّ ثُمَّ ابْنَاکَ الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَبَعْدَ الْحُسَیْنِ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَبَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ جَعْفَرٌ ابْنُهُ وَبَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسَى ابْنُهُ‏ وَبَعْدَ مُوسَى عَلِیٌّ ابْنُهُ وَبَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَبَعْدَ عَلِیٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَبَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ هَکَذَا وَجَدْتُ أَسَامِیَهُمْ مَکْتُوبَةً عَلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ هُمُ الْأَئِمَّةُ بَعْدَکَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَأَعْدَاؤُهُمْ مَلْعُونُونَ.[۵]
شیخ على بن محمد خزاز قمى از…از امام حسین از پدرش امیر المؤمنین علیهما السّلام نقل کرده که حضرت فرمود: در خانه امّ سلمه خدمت رسول خدا (ص) رسیدم، تا اینکه آیه إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» نازل شد، رسول خدا (ص) فرمود: ای علی این آیه در حق تو و در حق دو نوه ام (حسن و حسین علیهما السّلام ) و امامان از فرزندان تو نازل شده است .
من به پیامبر عرض کردم: اى رسول خدا، بعد از تو امامان چند نفر هستند؟ حضرت فرمود:
تو اى على، بعد هم دو فرزندانت حسن و حسین و بعد از آنها على فرزند حسین و بعد از او محمد فرزند على و بعد از او جعفر و پس از او موسى و بعد از او على و بعد از او محمد و بعد از او على و بعد از او حسن و بعد از او حجت فرزند حسن، که من نام آنها را در ساق عرش چنین خواندم و از خداوند سؤال کردم. خداوند فرمود: اینها امامان بعد از تو هستند که پاک و معصومند و دشمنان آنها ملعون مى‏ باشند.
بنابراین استدلال به آیه تطهیر، به صدر اسلام و به زمان خود رسول خدا صلى الله علیه وآله برمى‌گردد و آن جناب نیز از آیه تطهیر عصمت اهل بیت علیهم السلام را استنباط کرده‌اند.

منابع
[۱] – البیهقی، أبی بکر أحمد بن الحسین بن علی (متوفاى۴۵۸هـ)، دلائل النبوة، ج۱، ص۱۷۱، طبق برنامه الجامع الکبیر؛
الفسوی، أبو یوسف یعقوب بن سفیان (متوفاى۲۷۷هـ)، المعرفة والتاریخ، ج۱، ص۱۰۵، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت – ۱۴۱۹هـ- ۱۹۹۹م.
الشجری الجرجانی، المرشد بالله یحیی بن الحسین بن إسماعیل الحسنی (متوفاى۴۹۹ هـ)، کتاب الأمالی وهی المعروفة بالأمالی الخمیسیة، ج۱، ص۱۹۸، تحقیق: محمد حسن اسماعیل، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، ۱۴۲۲ هـ – ۲۰۰۱م؛
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى۹۱۱هـ)، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۶، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳؛
الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفاى۱۲۵۵هـ)، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، ج۴، ص۲۸۰، ناشر: دار الفکر – بیروت.
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى۱۲۷۰هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۲۲، ص۱۴، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
[۲] – الترمذی، محمد بن علی بن الحسن ابوعبد الله الحکیم (متوفاى۳۶۰هـ)، نوادر الأصول فی أحادیث الرسول صلی الله علیه وسلم، ج۱، ص۳۳۱، تحقیق: عبد الرحمن عمیرة، ناشر: دار الجیل – بیروت – ۱۹۹۲م.
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى۳۶۰هـ)، المعجم الکبیر، ج۳، ص۵۶ و ج۱۲، ص۱۰۳، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة اهراء – الموصل، الطبعة: الثانیة، ۱۴۰۴هـ – ۱۹۸۳م.
[۳] – السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى۹۱۱هـ)، الخصائص الکبرى، ج۱، ص۶۵، ناشر:دار الکتب العلمیة – بیروت – ۱۴۰۵هـ – ۱۹۸۵م.
همو: الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج۲، ص۲۰۰، تحقیق: عبد اللطیف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۲۱هـ – ۲۰۰۰م.
[۴] – الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى۹۴۲هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱، ص۲۳۵، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۴هـ.
[۵] – الخزاز القمی الرازی، أبی القاسم علی بن محمد بن علی، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، ص۱۵۶، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر: انتشارات ـ قم، ۱۴۰هـ. 

http://ww2.shobhe.ir/1390/08/q8/ 

پرسش :
آیا این موضوع درست است که آیه‎ی تطهیر درباره‎ی اهل بیت خاص پیامبر و از جمله امام حسین ـ علیه السّلام ـ است و این آیه چه ارتباطی با عصمت آنان دارد؟
پاسخ :
در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً باید گفت: در این‎باره ما روایات بسیار داریم که مراد و منظور از اهل بیت» را مشخص کرده‎اند، در کتاب‎های معتبر اهل سنت و شیعه روایات متعددی وجود دارد که درباره‎ی این موضوع به صراحت بیان داشته‎اند که مراد از اهل بیت» چه کسانی هستند. 
در روایات اهل سنت در حدود چهل طریق یافت می‎شود که بر این نکته صحه گذارده‎اند و از کسانی چون ام سلمه، عایشه، ابی سعید حذری، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ که از روایات موثق و معتبرند ـ این روایات را نقل کرده‎اند. 
در روایات شیعه هم از طریق ائمة‌ هدی ـ علیهم السّلام ـ به بیش از سی طریق این روایات نقل شده اند است، و در مجموع باید گفت جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی‎ماند که مراد و منظور از اهل بیت»، رسول مکرم اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی بن ابی‎طالب ـ علیه السّلام ـ ، و فاطمة‌ زهرا (س) و امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ می‎باشند. 
علامه طباطبایی می‎فرماید: در این باره آنچه که از اهل سنت نقل شده است بیش از آن است که از شیعه نقل شده است.[1] 
دکتر تیجانی در کتاب فسئلوا اهل الذکر» سی منبع از منابع معتبر اهل سنت را نقل می‎کند که نزول آیه‎ی تطهیر را درباره‎ی اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎دانند و در پایان اضافه می‎کند که علمایی از اهل سنت که این آیه را مربوط به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎دانند، زیادند و ما به همین مقدار اکتفا می‎کنیم.[2] 
تفسیر البرهان، ذیل این آیة‌ شریفه، 64 روایت نقل کرده است که 58 روایت آن مربوط به تعیین شأن نزول و مصداق اهل بیت» می‎باشد، و جالب این است که روایات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در این رابطه بیش از روایات رسیده از شیعه است، و صاحب این تفسیر 30 روایت را به طرق مختلف اهل سنت نقل می‎کند و 28 روایت را به طرق شیعه، و مطلب دیگر که در این‎باره جلب توجه می‎کند این است که در برخی از این روایات، بعضی از اصحاب کساء خود برای اثبات حقانیت خویش به این آیه استدلال نموده و تمسک جسته‎اند، از این جمله است روایت شمارة‌ 24 که امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در قضیة‌ جانشینی عمر و در جلسة‌ شورای تعیین خلیفه برای اثبات حقانیت و فضیلت خویش به این آیه استدلال فرموده و خطاب به آنان می‎فرماید: آیا این آیه دربارة کسی جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟ که آنان در جواب می‎گویند: خیر.[3] 
در تفسیر الکاشف» روایتی را در شأن نزول آیة‌ تطهیر از صحیح مسلم (القسم الثانی من الجزء الثانی) ص 116، چاپ 1348 هـ. نقل می‎کند و پس از نقل حدیث از صحیح مسلم می‎گوید: همین روایت با همین سند را ترمذی در صحیح خود و احمد بن حنبل در مسندش و دیگران از علمای اهل سنت نقل کرده‎اند،[4] در کتاب‎های حدیث و تفسیر به چهار دسته روایت در این‎باره برخورد می‎کنیم: 
1. روایاتی که برخی از همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کرده‎اند و مفاد آن ها این است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنان را از شمول آیة‌ تطهیر خارج کرده است.[5] 
2. روایاتی که مربوط به حدیث کساء هستند.[6] 
3. روایاتی که می‎گویند: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تا مدتی (شش ماه یا ببیشتر) پس از نزول آیة‌ تطهیر به در خانة علی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه (س) و فرزندانش می‎رفت و می‎فرمود: الصلوة! یا اهل البیت! إنما یرید اللّة لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطهّرکم تطهیرا.[7] 
4. روایاتی که از ابو سعید خدری رسیده است که می‎گوید: این آیه دربارة رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است. نزلت فی خمسة؛ فی رسول اللّه ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علیٌ و فاطمه و الحسن و الحسین ـ علیهم السّلام ـ .[8] 
در این بخش به روایتی از عایشه اشاره می‎کنیم که ضمن تصریح به این مطلب که مراد از اهل بیت، اهل بیت خاص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند، ن پیامبر ـ از جمله عایشه ـ را از شمول آیة‌ تطهیر خارج می‎داند. 
ثعلبی در تفسیرش می‎گوید: هنگامی که از عایشه دربارة‌ جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ویران‎گر، سؤال کردند (با تأسف) گفت: این یک تقدیر الهی بود! و هنگامی که درباره‎ی علی ـ علیه السّلام ـ سؤال کردند چنین گفت: تسألنی عن أحبّ الناس کان الی رسول اللّه و زوج احبّ الناس کان الی رسول اللّه، لقد رأیت علیاً‌ و فاطمه و حسناً و حسیناً و جمعَ‌ رسول اللّه بثوب علیهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بیتی و حامتی فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیرا. قالت: فقلتُ یا رسول اللّه أنا من أهلک؟ فقال: تنخیّ فإنکِ إلی خیرٍ[9] یعنی از من درباره‎ی کسی سؤال می‎کنید که محبوب‎ترین مردم نزد پیامبر بود و همسر محبوب‎ترین مردم نزد رسول خدا بود، من با چشم خود دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین را که پیامبر آنها را در زیر پارچه‎ای جمع کرده و فرمود: خداوندا! اینان خاندان و اطرافیان من هستند، رجس و پلیدی را از آنها دور کن و از آلودگی‎ها پاکشان فرما! من گفتم: ای رسول خدا! آیا من نیز از آنها هستم؟ فرمود: تو فاصله بگیر! تو بر خیر و نیکی هستی (اما جزء این جمع نمی‎باشی). 
البته برای تکمیل پاسخ لازم است به دو شبهه پاسخ داده شود: 
1. با توجه به این‎که آیة تطهیر در ضمن آیاتی است که درباره‎ی ن پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است، چگونه می‎توان خصوص این آیه را مخصوص اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دانست و همسران آن حضرت را خارج دانست؟ 
در پاسخ باید گفت: از روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده است به‎دست می‎آید که این آیه مفرداً‌ و به تنهایی نازل شده است، و در ضمن آیات زوجات پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیامده و حتی یک روایت هم وجود ندارد که دلالت کند این آیه در ضمن آیات ن پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده است، پس آیه بر حسب نزول جزء آیات ن پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیست و به آنها اتصالی نداشته و فقط در مقام تنظیم و ترتیب آیات و یا به دستور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ یا بعد از رحلت آن حضرت در میان آن آیات گذاشته شده است. 
لذا اگر آیه‎ی تطهیر را از میان آیات ن پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برداریم، هیچ‎گونه نقص معنایی در آیات ن نخواهد بود؛ لذا مراد از اهل بیت» ن پیغمبر نخواهند بود و این احتمال و احتمالات دیگر در این‎باره با معنای تطهیر» سازگاری ندارد، و تطهیر را چه به معنای اجتناب از محرمات و امتثال به واجبات بدانیم، و چه معنای آن را تقوای شدید در ضمن تکلیف شدید بدانیم، درباره‎ی افراد دیگر غیر از اهل بیت صادق نیست.[10] 
ناگفته نماند که علامه طباطبایی (قدس سره) در این‎باره نظرات خاصی دارند که در ذیل آیه‌‎ی 3 سوره‎ی مائده به صورت مستوفی بحث کرده است، و در آنجا می‎فرماید بخشی از این آیه که الیوم اکملت لکم دینکم.» می‎باشد به عنوان جمله‎ی معترضه در این آیه آمده است، و هیچ‎گونه ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد، و می‎توان گفت که: وقوع آیه در این‎جا یا به دستور پیامبر بوده است یا این‎که کسانی که پس از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرآن را جمع‎آوری کرده‎اند، این آیه را این‎گونه قرار داده‎اند، و الاً هیچ اتصالی با مطالب پیش و پس از خود ندارد، و نزول این بخش‎ها با همدیگر متفاوت است.[11] در تفسیر المیزان پس از نقل یک روایت که از یزید بن حیان نقل می‎کند که ما نزد زید بن ارقم بودیم که او گفت: روزی رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ این‎گونه فرمود: من دو چیز گرانبها پس از خودم نزد شما باقی می‎گذارم، کتاب الهی که هرکس از آن پیروی نماید هدایت یافته است و هرکس آن‎را رها کند بی‎شک گمراه می‎شود، و اهل بیتم را که من شما را توصیه می‎کنم که خدا را درباره‎ی اهل بیتم بیاد داشته باشید (این جمله را سه مرتبه تکرار فرمود). 
سپس راوی می‎گوید: ما از زید بن ارقم سؤال کردیم که ن پیامبر هم جزء اهل بیت اویند؟ زید بن ارقم گفت: نه اهل بیت به گروهی می‎گویند که صدقه بر آنان حرام است مانند آل علی و آل عباس و آل جعفر و آل عقیل. 
علامه طباطبایی (قدس سره) پس از نقل این روایت، در ردّ آن چنین می‎فرماید: در این روایت بیت» به معنای نسب» تفسیر شده است همان‎گونه که در عرف عرب این‎گونه بوده است و می‎گفتند: بیوتات العرب بمعنی الانساب، ولی باید دانست که روایات در این‎باره از ام سلمه و غیر او، این معنا را ردّ می‎کنند و از نظر روایات، مصداق اهل بیت»، علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ هستند.[12] 
طبرسی در مجمع البیان» پس از این‎که می‎گوید: امت به تمامه بر این‎که مراد از اهل بیت، اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند می‎گوید: ابن سعید خدری، انس بن مالک، واثلة بن اسقع، عایشه و ام سلمه گفته‎اند که این آیه مخصوص رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ است،[13] و نیز همو تصریح کرده است که بودن ابتدای آیه درباره‎ی ن پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دلیل بر این موضوع نخواهد بود که تمام آیه درباره آنان است، چه این‎که فصحای عرب نیز عادتشان بر این بوده است که در یک کلام از مطلبی به مطلب دیگر منتقل می‎شدند و دوباره به موضوع پیشین بر می‎گشتند، و در قرآن از این‎گونه خطابات بسیار به چشم می‎خورد.[14] 
در این‎باره می‎توان به تفسیرنمونه، ج 17 (چاپ دار الکتب الاسلامیه)، چاپ سیزدهم، 1375، صفحه‎ی 297 به بعد مراجعه کرد. 
در این‎جا به ذکر چند روایت به منظور تکمیل بحث و نیز تبرک و تیمن می‎پردازیم: 
در تفسیر المیزان» به نقل از الدر المنثور» آورده است که طبرانی از ام سلمه نقل می‎کند که رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه زهرا (س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر کن تا نزد من بیایند، پس از آمدن امیرالمؤمنین و حسنین ـ علیهم السّلام ـ ، رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پارچه‎ای را بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: اللّهم إن هؤلاء اهل محمد ـ و فی لفظٍ آل محمد ـ فاجعل صلواتک و برکاتک علی آل محمد کما جعلتها علی آل ابراهیم إنک حمید مجید، خداوندا! اینان خاندان محمد هستند ـ و در یک روایت به جای اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست همان‎گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادی، همانا تو ستوده و بزرگ مرتبه‎ای. 
و نیز در کتاب غایة‌ المرام» از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل می‎کند که این آیه ـ آیه تطهیر ـ در خانه‎ی من نازل شد و در خانه هفت نفر بودند، جبرئیل، میکائیل و علی و فاطمه و حسن و حسین، و من هم که در نزدیک درب خانه بودم، خطاب به رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ گفتم: آیا من هم جزء اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: تو بر راه درست هدایت شده‎ای تو از ن پیامبر هستی. 
و نیز علامه طباطبایی نقل می‎کنند که در غایة‌ المرام»، این حدیث از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طریق از ام سلمه و نیز از تفسیر ثعلبی نقل شده است.[15] 
و در تفسیر الدر المنثور» به نقل از ابن مردویه که از ابی سعید خدری نقل کرده است، می‎گوید: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چهل صبحگاه به در خانه علی و فاطمه (س) می‎آمدند و می‎فرمود: السلام علیکم اهل البیت و رحمة اللّه و برکاته، الصلاة! رحمکم اللّه إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.[16] 
و باز همین مطلب بالا را از طبرانی به نقل از ابی حمرا نقل می‎کند که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به مدت شش ماه این عمل را انجام داد،[17]در تفسیر مراغی» از ابن عباس نقل می‎کند که پیامبر به مدت نه ماه هر روز پنج مرتبه این عمل را انجام داد.[] 
2. عصمت اهل بیت چگونه از این آیه استفاده می‎شود؟ 
واژه‎ی رجس» که در این آیه آمده در قرآن دو معنا دارد: 
الف: به معنای قذارت و آلودگی ظاهری، همان‎گونه که در آیه 145 سوره‎ی انعام آمده است: إلّا أن ی میتة او دماً مسفوحاً‌ او لحم خنزیر فَإنّه رجسٌ» 
ب: به معنای آلودگی معنوی مانند شرک و کفر و آثار گناه و کردارهای بد مانند آیه‎ی 125 سوره توبه: أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجسٌ إلی رجسهم.» و نیز آیه‎ی 125 سوره‎ی انعام. 
با توجه به این دو معنای رجس در قرآن و با توجه به این‎که این واژه به همراه الف و لام ـ که برای جنس و عموم و شمول است ـ آمده است معنای آن به صورتی عام و گسترده خواهد بود که به معنای همه‎ی حالات خبیثة‌ نفس و قذارت و آلودگی‎های آن می‎باشد، و تطهیر از این حالت و دوری از این وضعیت روشن است که به معنای دوری از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی خواهد بود. 
و مقابل اعتقاد به باطل، اعتقاد به حق و ادراک حقایق در مقام اعتقاد و عمل است، و مجهز شدن به سلاح علم و عمل، قهراً‌ منطبق بر عصمت الهی خواهد بود، و آن حالتی است که صاحب خود را از اعتقاد به باطل و یا ارتکاب هر رفتار بد نگاه می‎دارد، علاوه بر این، تأکیدی که در آیه در همین راستا وجود دارد ما را در این برداشت از آیه مصمم‎تر می‎کند، پس از این‎که با اداة تأکید و حصر یعنی إنّما» و به همراه فعل یرید» آیه را آغاز می‎نماید، در ادامه می‎فرماید: و یطهرکم تطهیراً» 
اضافه نمودن این بخش از آیه خود تأکید معنای آیه را به همراه دارد چه رسد به این‎که با مفعول مطلق آورده شود که به نحوی خاص معنا را تأکید و تأیید می‎نماید.[19] 
علامه طبرسی در مجمع البیان» درباره‎ی این موضوع که آیا می‎توان عصمت ائمه ـ علیهم السّلام ـ را از این آیه برداشت کرد می‎فرمایند: کلمة إنّما که در ابتدای جمله مورد نظر از آیه‎ی 33 سوره‎ی احزاب آمده است، برای نشان دادن این موضوع مهم است که مفاد جمله‎ی بعد از إنّما، محقق است و هیچ شکی در تحقق آن نیست، و هم‎چنین نفی می‎کند مفهوم مخالف با آن را. 
و نکته‎‌ی دیگر این‎که اراده خداوند یک اراده‎ی خاص و ویژه‎ای است نسبت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و الّا اگر یک اراده‎ی مطلق و همگانی بود، این نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر الهی را خواسته است، پس خداوند یک اراده‎ی خاص نسبت به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ داشته است، و این‎گونه اراده‎ای مقتضی مدح و تعظیم است، و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم مدحی در بر نخواهد داشت، با توجه به این دو نکته می‎توان گفت: با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت می‎شود، و آن این‎که خداوند تأکیداً و با اراده‎ای خاص، پاکی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از هرگونه زشتی و گناه را اراده کرده است.[20] 
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 
1. المیزان، علامه طباطبایی، جلد 16. 
2. البرهان، سید هاشم بحرانی، جلد 6. 
3. مجمع البیان، طبرسی، جلد 7 و 8. 
4. بررسی شخصیت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در قرآن، ولی‎اللّه نقی‎پور فرد.
[1] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، چاپ جامعه مدرسین، ج 16، ص 311. 
[2] . تیجانی، محمد، فسئلو اهل الذکر، ص 71. 
[3] . بحرانی، سید هاشم، البرهان، بیروت، چاپ مؤسسة‌ اعلمی للمطبوعات، 1999 م، ج 6، ص 286 ـ 252. 
[4] . مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف، بیروت، چاپ دار العلم للملایین،1990 م، ج 6، ص 217 ـ 216. 
[5] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559؛ و حسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 56. 
[6] . مسلم بن حجاج، صمیع، ج 4، ص 83. 
[7] . شواهد التنزیل، ج 2، از ص 11 تا ص 15 و ص 92 که به طرق مختلف نقل می‎کند. 
[8] . همان، ج 2، از ص 24 تا ص 27. 
[9] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559. 
[10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، چاپ جامعة مدرسین، ج 16، ص 330 ـ 328، با تلخیص. 
[11] . همان، ج 3، ص 168 ـ 167. 
[12] . همان، ج 16، ص 319. 
[13] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، ج 5، بیروت، چاپ مؤسسة‌ اعلمی للمطبوعات، 1995 م، ص 156. 
[14] . همان، ص 158. 
[15] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، چاپ جامعه مدرسین، ج 16، ص 3 ـ 316. 
[16] . همان، ص 3. 
[17] . همان، ص 319 ـ 3. 
[] . مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، چاپ دار الفکر، ج 8، ص 7. 
[19] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، چاپ جامعه مدرسین، قم، ج 16 ص 312. 
[20] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، بیروت، چاپ دار احیاء التراث العربی، 1406، ج 7 و 8، ص 463.
پرسش :
شنیده‌ام که تفسیر آیه تطهیر به عصمت برای اهل‌بیت ـ علیه السلام ـ از قرن سوم و پس از غیبت صغری وارد ادبیات تفسیری شیعه شده است، این مطلب چقدر صحت دارد؟
پاسخ :
در رابطة با این آیه، معتبرترین کتاب‌های شیعه و اهل‌سنت هنگام بیان شأن نزول آیه، آن را در وصف اهل‌بیت ـ علیهم السلام ـ دانسته‌اند، و در احادیث اهل تسنن است که وقتی این آیه نازل شد، ام سلمه که یکی از ن پیامبراکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است، می‌آید خدمت حضرت و می‌گوید که: یا رسول‌الله! آیا من هم جزء اهل‌بیت شمرده‌ می‌شوم یا نه؟ می فرماید: تو به خیر هستی ولی جزء اینها نیستی، مدارک این مطلب هم یکی و دو تا نیستند و در روایات اهل سنت زیاد است. 
در آیات سورة احزاب که به ن پیامبراکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ خطاب شده هستند، ضمیر‌ها همه مؤنث است مثل : یا أیها النبی قل لأزواجک إن کنتن تردن الحیوه الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحا جمیلا»[1] معلوم است که مخاطب زن‌های پیامبرند و بعد از چند آیه یک مرتبه ضمیر مذکر می‌شود که : انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[2] در این جا کلمه اهل بیت آورده است، ولی قبلا نساء النبی» دارد، در آیات قبل همه تکلیف و خوف و رجا بود و در آیه تطهیر بالاتر از مدح است و می‌خواهد مسألة تنزیه آنها از گناه و معصیت را بگوید. 
نه تنها روایت ائمه ما گفته‌اند که این آیه ما قبل با ما بعدش دارد و مخاطب و مضمونش غیر از آنهاست، بلکه اهل تسنن نیز هم این مطلب را روایت کرده‌اند.[3] 
ابو سعید خدری و انس بن مالک و و وائله بن اسقع و عایشه و ام سلمه گویند که آیه مختص و ویژه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ است.[4] 
اما رمز این کار این است که هم از اشارة خود آیه قرآن و هم در روایات ائمه ما به همین مطلب اشاره شده است، و آن این است که در میان دستوارات اسلامی هیچ دستوری نبوده است، مثل مسألة خاندان پیغمبر و امامت امیر المؤمنین و خصوصیت خاندان پیغمبر که این همه کم، شانس اجرا داشته باشد به این معنا که به دلیل تعصباتی که در عمق روح مردم عرب وجود داشت، آمادگی بسیار بسیار کمی برای این مطلب به چشم می‌خورد با این که به پیغمبر اکرم راجع به امیرالمؤمنین دستور می‌رسد، حضرت همیشه این بیم و نگرانی را داشت که اگر بگوید منافقینی که قرآن پیوسته از آنها نام می‌برد می‌گویند ببینید دارد برای خانوادة خودش نان می‌پزد، در صورتی که رسم و شیوة پیغمبر در زندگی این بود که در هیچ موردی برای خودش اختصاص قائل نمی‌شد، و اخلاقش این بود و دستور اسلام هم همین بود که فوق العاده اجتناب داشت از این که میان خودش و دیگران امتیاز قائل بشود، و همین جهت عامل بسیار بزرگی برای موفقیت پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود. 
شاید سرّ این که قرآن این آیات را با قرائن و دلائل ذکر کرده است این است که هر آدم بی‌غرضی مطلب را بفهمد، ولی نخواسته مطلب را به صورتی در آورد که آنهایی‌که می‌خواهند تمرد بکنند، تمردشان به صورت تمرد در مقابل قرآن و اسلام در آید. و به شکلی در نیاید که به معنای طرد قرآن در کمال صراحت باشد، اقلا یک پرده‌ای بتوانند برایش درست کنند و لذا آیه تطهیر را در وسط آن آیات قرار می‌دهد ولی هر آدم فهیم و عاقل می‌فهمد که این چیز دیگری است.[5] 
قبل از بیان روایات از پیامبراکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ در رابطة با تفسیر این آیه به عصمت، در مورد معنای عصمت توضیح مختصری را ارائه می‌دهیم: 
عصمت به این معنی نیست که خدا افراد بخصوصی از بشر را همیشه مراقبت می‌کند که هر وقت اینها تصمیم می‌گیرند که گناهی را مرتکب شوند، فورا جلویشان را می‌گیرد، چون اگر عصمت به این معنی باشد، برای کسی کمالی نیست، بلکه عصمت از گناه به معنای نهایت و کمال ایمان است، همان‌طورکه در جریان حضرت یوسف و زلیخا، یوسف به حکم این که با ایمان بود و ایمان او یک ایمان کامل و در حد شهودی بود، و بدی و زیان این کار را می‌دید، همان ایمانی که خدا به یوسف داده بود، مانع و نگهدارنده او از این کار بود، همان طور که ما خود را از بالای ساختمان به زمین نمی‌اندازیم و به درون آتش نمی‌اندازیم؛ چون خطر و زیان آن برای ما ثابت و مجسم است. 
و عصمت از گناه بستگی به ایمان انسان به گناه بودن آن گناه دارد، آن کسی که می‌گوید: لو کشف الغطاء ما ازددت یقینی[6] اگر پرده بیفتد بر یقین من افزوده نمی‌شود، قطعا معصوم از گناه است.[7] 
و لذا در روایت امام باقر ـ علیه السلام ـ رجس د

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها